tmar.bmar
موضوعات مرتبط: داستان ها و حکایت ها ، ،
برچسب‌ها:

ادامه مطلب

tmar.bmar
موضوعات مرتبط: جالب ، احساسی ، ،
برچسب‌ها:

ادامه مطلب


دریچه دیدش مثل منه حتی لنز و فیلت*رش
چشش سگـــــ داره بدونه لنز و ریملش
دورش بنز و بیمرش
خودش چت و سیر دلش

tmar.bmar
موضوعات مرتبط: عکس ها ، ،
برچسب‌ها:

ادامه مطلب

 

برای دانلود آهنگ جعفر با نام دیس زد بازی به ادامه مطلب بروید

tmar.bmar
موضوعات مرتبط: آهنگ های مشتی ، ،
برچسب‌ها:

ادامه مطلب

چندسال پیش یکروز جلوی تلویزیون دراز کشیده بودم، فوتبال نگاه می کردم و تخمه می خوردم.
ناگهان پدر و مادر و آبجی بزرگ و خان داداش سرم هوار شدند و فریاد زدند که:
ای عزب! ناقص! بدبخت! بی عرضه! بی مسئولیت! پاشو برو زن بگیر 
رفتم خواستگاری؛ دختر پرسید:
مدرک تحصیلی ات چیه ؟ 
گفتم:» دیپلم تمام !«
گفت:» بی سواد ! امل! بی کلاس! ناقص العقل! بی شعور! پاشو برو دانشگاه «
رفتم چهار سال دانشگاه لیسانس گرفتم برگشتم ؛ رفتم خواستگاری؛
پدر دختر پرسید: » خدمت رفتی ؟ « گفتم: » هنوز نه «
گفت: » مردنشده ی نامرد! بزدل! ترسو! سوسول! بچه ننه! پاشو برو سربازی ! «
رفتم دو سال خدمت سربازی رو انجام دادم برگشتم؛ رفتم خواستگاری؛
مادر دختر پرسید: » شغلت چیه ؟«
گفتم: » فعلا کار گیر نیاوردم «
گفت:» بی کار! بی عار! انگل اجتماع! تن لش! علاف! پاشو برو سر کار !«
رفتم کار پیدا کنم؛ گفتند: » سابقه کار می خواهیم «
رفتم سابقه کار جور کنم؛ گفتند:» باید کار کرده باشی تا سابقه کار بدهیم «
دوباره رفتم کار کنم؛ گفتند: » باید سابقه کار داشته باشی تا کار بدهیم «
برگشتم؛ رفتم خواستگاری
گفتم: » رفتم کار کنم گفتند سابقه کار، رفتم سابقه کار جور کنم گفتند باید کار کرده باشی «
گفتند: » برو جایی که سابقه کار نخواهد «. رفتم جایی که سابقه کار نخواستند
گفتند: » باید متاهل باشی ! «
برگشتم؛ رفتم خواستگاری؛ گفتم:» رفتم جایی که سابقه کار نخواستندگفتند باید متاهل باشی «
گفتند: » باید کار داشته باشی تا بگذاریم متاهل شوی «
رفتم گفتم: » باید کار داشته باشم تا متاهل بشوم « گفتند:» باید متاهل باشی تا به تو کار بدهیم «
برگشتم؛ رفتم نیم کیلو تخمه خریدم دوباره دراز کشیدم جلوی تلویزیون و فوتبال نگاه کردم!!

tmar.bmar
موضوعات مرتبط: طنز و خنده دار ، ،
برچسب‌ها:

 

tmar.bmar
موضوعات مرتبط: طنز و خنده دار ، ،
برچسب‌ها:

ادامه مطلب

دختر و پسری با سرعت ۱۲۰ کیلومتر سوار بر موتور
دختر : یواشتر من میترسم
پسر : نه خوش میگذره
دختر : نه نمی گذره . خواهش میکنم خیلی وحشتناکه
پسر : پس بگو دوستم داری
دختر : باشه باشه دوست دارم حالا خواهش میکنم آرومتر
پسر : حالا محکم بغلم کن (دختر بغلش کرد.)
پسر : میتونی کلاه ایمنی منو برداری بذاری سرت ؟ اذیتم میکنه
روزنامه های روز بعد :
موتور سیکلتی با سرعت ۱۲۰ کیلومتر بر ساعت به ساختمانی اصابت کرد
موتور ۲ نفر سر نشین داشت اما فقظ ۱ نفر نجات یافت
حقیقت این بود که در سر پایینی جاده پسری که سوار موتور بود متوجه شد ترمز بریده اما نخواست دختر بفهمد در عوض خواست که یک بار دیگر بشنود دوستش دارد !!

tmar.bmar
موضوعات مرتبط: احساسی ، داستان ها و حکایت ها ، ،
برچسب‌ها:

آمریکایه ﺑﺎ ایرانیه ﺑﺎ ﻫﻢ ﻣﻴﺮﻥ ﺩﺍﺧﻞ ﯾﻪ ﺷﻴﺮﯾﻨﯽ
ﻓﺮﻭﺷﯽ .
آمریکایه ﻣﯿﺒﯿﻨﻪ ﻫﯿﭽﮑﯽ ﺣﻮﺍﺳﺶ ﻧﻴﺴﺖ, ﺳﻪ ﺗﺎ
ﺷﻴﺮﯾﻨﯽ ﻣﻴﺬﺍﺭﻩ ﺗﻮ ﺟﻴﺒﺶ ﻭُ ﻣﻴﺎد ﺑﻴﺮﻭﻥ . ﺑﻪ. ایرانیه ﻣﻴﮕﻪ :
ﻧﮕﺎﻩ ﮐﻦ . ﺍﻳﻨﻪ ﺣﻴﻠﻪ آمریکایه !!
ایرانیه ﻣﻴﮕﻪ : ﭘﺲ ﺑﺮﻳﻢ
ﻣﻨﻢ ﻳﻪ ﭼﺸﻤﻪ ﺍَﺯ ﻫُـﻨـﺮ ﺑـﭽّـﻪ ﻫﺎﯼ ایران ﺭﻭ ﻧﺸﻮﻧﺖ ﺑﺪﻡ !
ﻣﯿﮕﻪ ﺑﺎﺷﻪ .
ﺑﺮﻣﻴﮕﺮﺩﻥ ﺷﻴﺮﯾﻨﯽ ﻓﺮﻭﺷﯽ, ایرانیه به ﺷﯿﺮﯾﻨﯽ ﻓﺮﻭﺷﻪ ﻣﻴﮕﻪ ﺳﻪ ﺗﺎ ﺷﻴﺮﯾﻨﯽ ﺑﺪﻩ ﻣﻴﺨﻮﺍﻡ ﻭﺍﺳﺖ ﺟﺎﺩﻭ ﻛﻨﻢ ! 
ﺷﻴﺮﯾﻨﯽ ﻓﺮﻭﺷﻴﻪ ﻫﻢَ ﺍﻭﻟﻴﺸﻮ ﻣﻴﺪﻩ, ﻣﻴﺨﻮﺭﻩ ﺩﻭﻣﻴﺸﻮ
ﻣﻴﺪﻩ ﻣﻴﺨﻮﺭﻩ, ﺳﻮﻣﻴﺶ ﻫﻢ ﻣﻴﺨﻮﺭﻩ ... 
ﺷﻴﺮﯾﻨﯽ ﻓﺮﻭﺷﻴﻪ
ﻣﻴﮕﻪ : ﭘﺲ ﻛﻮ ﺟﺎﺩﻭﺵ؟ ﻣﻴﮕﻪ ﺗﻮ ﺟﻴﺐ آمریکای ﺭﻭ ﻧﮕﺎﻩ ﻛـُﻦ

tmar.bmar
موضوعات مرتبط: طنز و خنده دار ، ،
برچسب‌ها:

لطفا برای دانلود به ادامه مطلب بروید

tmar.bmar
موضوعات مرتبط: آهنگ های مشتی ، ،
برچسب‌ها:

ادامه مطلب

      حتما بخونیــــد                           *     *     *                        خیلی قشنگه

*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*

این داستان را دوست عزیزی در قالب یک پیام برای ما فرستاده است

 

tmar.bmar
موضوعات مرتبط: داستان ها و حکایت ها ، ،
برچسب‌ها:

ادامه مطلب
.: Weblog Themes By SlideTheme :.

  • Ali TMAR